توسل به زور و جنگ سایبری
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۰۶۶۵۷
حملات سایبری بازیگران غیردولتی صرفاً به منظور احراز انتساب آنها به یک دولت بررسی میشود. پرسش اصلی این است که آیا یک حملهی سایبری، اقدامی مادون آستانهی توسل به زور، در حد توسل به زور و یا توسل به زور معادل یک حملهی مسلحانه است؟ تحقیق ها نشان می دهد که حملهی سایبری را میتوان وفق مادهی4 بند 2 منشور ملل متحد، توسل به زور مسلحانه توصیف نمود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پیش نیاز اِعمال حقوق مخاصمات مسلحانه، وجود مخاصمات مسلحانه است که با وجود اهمیت فراوان تاکنون هیچ یک از موجودیتهای بین المللی از جمله دولتها گزارشی از وقوع جنگ سایبری نداده اند. تنها نمونه کاربرد حقوق مخاصمات مسلحانه را در عملیات سایبری ضمن مخاصمات مسلحانه بین المللی میان گرجستان و روسیه در سال ۲۰۰۸ میتوان مشاهده کرد که در پیشبرد جنگ مذکور انجام گرفت. هنگام مواجهه با جنگهای سایبری، دو دسته از حقوق به شدت اهمیت پیدا میکنند؛ یکی حقوق توسل به زور و دیگری حقوق بشردوستانه بینالمللی است.
توسل به زور در منشور ملل متحد، به طور کلی ممنوع است. همچنین قاعده منع توسل به زور در این منشور هرگونه اقدام زورمدارانه در روابط بینالمللی نظیر جنگ، تهدید به جنگ، اقدامات مقابله به مثل مسلحانه، محاصره دریایی و یا هر شکل دیگرِ استفاده از تسلیحات را در بر میگیرد. هر چند تمامی اعضای ملل متحد چه اعضای بزرگ و قدرتمند و چه اعضای کوچک و ضعیف با یکدیگر برابرند و در روابط خویش باید از تهدید یا توسل به زور اجتناب ورزند، اما در منشور دو مورد استثناء درج شده است که به دولتها این امکان را میدهد که از زور در روابط بینالمللی استفاده کنند.
۱. در اجرای حق دفاع از خود (دفاع مشروع)؛ در این راستا در ماده۵۱ منشور آمده است: در صورت وقوع حمله مسلحانه علیه یک عضو ملل متحد تا زمانی که شورای امنیت اقدامهای لازم برای حفظ صلح و امنیت بینالمللی را به عمل آورد، هیچ یک از مقررات این منشور به حق ذاتی دفاع از خود، خواه به طور فردی و خواه دسته جمعی لطمهای وارد نخواهد کرد.
۲. اجرای اقدامات شورای امنیت بر اساس اختیارات واگذار شده در مواد ۲۴ و ۲۵ و فصل هفتم منشور ملل متحد در راستای حفظ و اعاده صلح و امنیت بینالمللی. بر مبنای اصل منع توسل به زور، هرگونه نقض حاکمیت کشورهای دیگر و کاربرد جنگ از منظر حقوق بینالملل جز در موارد خاص مذکور، ممنوع تلقیشده است. نکته مهم این است که در جنگهای زمینی، دریایی و هوایی و حتی جنگهایی که در فضا رخ میدهد، نیروهای نظامی میتوانند ورود و تحرکات دشمن را ببینند در نتیجه رفتارهای ناقض این حق و مصادیق آن، به گونهای ملموس قابل تشخیص و استناد است.
اما در فضای سایبری وضع به گونهای متفاوت است و به علت غیر واقعی و غیر ملموس بودن این قلمرو، محدوده حاکمیت دولتها، حراست از آن و هم چنین تجاوز به آن از منظر نقض حاکمیت ارضی دولتها و انطباق این حملات با تعریف مرسوم از تجاوز به این حاکمیت و فراتر از آن تعیین دولت یا نهاد متجاوز به راحتی قابل تشخیص نیست. به عبارت دیگر در حوزه نبرد سایبری، برقراری ارتباط میان حمله با یک منبع خاص و تشخیص قصد طرف از این حمله اهمیت بسیار زیادی دارد و با در نظر گرفتن امکاناتی که فضای مجازی برای اقدام به حمله از راه دور و ناشناس ماندن فراهم مینماید، عاملان حملات سایبری علاقه به ناشناس ماندن دارند.
در این راستا، مطابق با حقوق بینالملل یک دولت میبایست میان حمله و منبع آن ارتباط برقرار کند؛ زیرا قوانینی که بر پاسخ مشروع به یک تهاجم تصریح میکنند (پاسخ به تهاجم را مجاز میشمارند)، بر اساس دولتی بودن یا دولتی نبودن منشاء تهاجم متفاوت است؛ بنابراین اِشکالی که اینجا وجود دارد این است که مواد یاد شده تنها ناظر به دولت هاست پس برای منشاء غیر دولتی نمیتوان از این مواد بهره جست؛ بنابراین واقعیت این است که ممنوعیت موضوع بند ۴ مادة ۲ منشور در زمینه توسل به زور فقط در مورد دولتها قابل اعمال و استناد است، نه دربارة اشخاص. در صورتی که اقداماتی که در مقابله با این حملات صورت میگیرد در چارچوب موازین دفاع مشروع و استثناهای اصل منع توسل به زور نباشد، خود نوعی نقض حقوق بینالملل به شمار میرود. از سوی دیگر، مطابق همین موازین، دفاع مشروع تنها زمانی میسر است که اقدامات در جهت دفاع از حملات دولت متجاوز صورت گرفته و حملات به طور قطعی به آن منتسب باشد نه به اشخاص خصوصی یا هر نهاد دیگر که احیاناً دست به حملات سایبری زده باشد.
بدیهی است احراز دفاع مشروع و یا اقدام مقابله به مثل یا هر استراتژی حقوقی دیگر در این زمینه منوط به تحلیل و تبیین صحیح حملات سایبری به مثابه نقض اصول توسل به زور و شناسایی اصول حاکم بر این حملات در چارچوب حقوق جنگ خواهد بود؛ در غیر این صورت هرگونه اقدام تلافی جویانه خود میتواند موجبی برای طرح مسئولیت بینالمللی دولت مرتکب باشد.
به هر روی؛ حملات سایبری اگر مـصداقی از تجـاوز یـا توسـل بـه زور محسوب نشوند، میتواند به عنوان مداخله در امور داخلی دولـت، یـک تخلـف بین المللی تلقی شود. در صورت انتساب این اقدامات به دولـت، طـرح مسؤلیت بین المللی دولت امکان پذیرخواهد بود. در صورتی که این حملات توسـط افـراد خصوصی که در استخدام دولت یا تحت کنتـرل دولـت باشـند بـه دولت منتسب میشود. اعمال «نظریه تقصیر» در حملات سایبری موجب میشود تا با شناسایی «مقصر» حمله سایبری، «مرتکب» حملـه سـایبری نیز شناسایی شود. پس در این صورت امکان جبران خسارت به روشهای مختلـف اعم از توقف عمل متخلفانه، پرداخت غرامت و جلب رضایت وجـود خواهـد داشت.
علوم و فنون نظامی در دورههای مختلف دچار تغییرات و پیشرفتهای زیادی شده است. اوج این تغییرات به استفاده از دانش مربوط به رایانه و فضای مجازی بر میگردد. بی شک اولین بار که اصطلاح فضای مجازی و سایبر به کار رفت هیچ کس فکر نمی-کرد که روزی برسد که دامنه به کارگیری این دستاورد نوین علمی به عنوان ابزارآلات و تجهیزات تخصصی، به مناقشات و جنگ کشیده شود. اما واقعیت این است که در دهههای اخیر فضای سایبر یا مجازی عرصه جنگهای نوین و متعدد بوده است. از این رو تلاش برای محدود و ضابطهمند ساختن و حتی تعیین مقصر در مناقشات یادشده نیز از چندی پیش آغاز شده است.
حقوق بین-الملل در مواجهه با مناقشات و جنگهای سنتی به آسانی قواعد و قوانین مربوطه را جاری میسازد. بر این اساس اولا اصل عمل را ارزیابی کرده و ضمن تعیین مقصر؛ اقدامات لازم برای جبران خسارت را بر میشمرد. بر این اساس منشور ملل متحد در بند ۴ ماده ۲، جنگ و حتی تهدید به زور را نکوهش کرده و آن را ممنوع اعلام میکند مگر اینکه اقدام یادشده دفاع مشروع باشد که البته باید شرایط مندرج در قانون را رعایت کرد تا اقدام یادشده مجاز شمرده شود.
اما در جنگهای سایبری هیچ مرزی وجود ندارد و در نتیجه تجاوز از آنها مشخص نیست، بنابراین مسئله پیچیده میشود. واقعیت این است که طبق نظر دانشمندان علم حقوق بین الملل؛ قواعد یادشده تنها ناظر به دولت هاست یعنی اگر دولتی درگیر جنگ باشد با توجه به اقدامات و رفتارش و ... میتوان وی را متجاوز و یا در مقام دفاع مشروع توصیف کرد در حالی که خیلی از جنگهای سایبری توسط بازیگران غیر دولتی انجام میشود، پس نمیتوان از این مواد برای تبیین حقوقی مسئله بهره جست.
در این موارد تنها میتوان با گروههای یادشده به اتهام ارتکاب اقدامات غیر قانونی و مداخله در امور داخلی دیگر دولتها برخورد کرد، البته در مواردی که محرز شود که این گروه به نیابت از یک دولت اقدام به جنگ سایبری کرده، آن موقع میتوان به مواد قانونی یادشده استناد جست. اما نگران کنندهترین نکته این است که فضای سایبر در حال حاضر بیشتر تبدیل شده به جولانگاه گروههای تروریستی که اقدامات غیرقانونی خطرناک خود را از این بستر هدایت و اجرا میکنند. گروه ضد اسلامی داعش نمونه مناسبی از سوء استفاده گروههای تروریستی از فضای مجازی است.
منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: سجاد عابدی حملات سایبری جاسوسی سایبری مخاصمات مسلحانه حقوق بین الملل حمله ی مسلحانه منشور ملل متحد حمله ی سایبری توسل به زور حملات سایبری فضای مجازی دفاع مشروع دولت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۰۶۶۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کارشناس صهیونیست: چرا نتانیاهو برای حمله به رفح معطل میکند؟
برخی از کارشناسان عبری زبان به این مسئله میپردازند که چرا نتانیاهو از همان آغار جنگ، به گذرگاه رفح حمله نکرد و کنترل آن را در دست نگرفت و از همان ابتدا کار را یکسره نکرد.
سرویس جهان مشرق - هانان استاینهارت، نویسنده و کارشناس صهیونیستی بر این باور است که نتانیاهو به دلیل منافع شخصی خود تاکنون جنگ را به درازا کشانده است و اراده جدی برای نابودی حماس و تحت کنترل گرفتن غزه ندارد.
لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصهی سیاسی کشور از محتوای گزارش مذکور این متن را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید مشرق نیست
این کارشناس عبری زبان در گزارش خود می نویسد:
«حقایق معلوم است، ارتش اسرائیل بیش از دو ماه پیش به نبردهای شدید در غزه پایان داد. در اوج حضور نیروهای زمینی، حدود ۲۰ تیپ در نوار غزه بودند. در ابتدای آوریل، لشکر ۹۸ نیز نوار غزه را ترک کرد و به این ترتیب اسرائیل تخلیه تقریباً ۹۵ درصد از نیروهایی را که در اوج حمله در نوار حضور داشتند، تکمیل کرد. مسئله اسرا و منطقه رفح که رگ نجات و تدارکات حماس است، پشت سر ماندند.»
«نیازی نیست که فارغ التحصیل وست پوینت باشید تا بدانید که لازمه محاصره کردن دشمن، محاصره کردن او و قطع ارتباط آن با پایگاه تدارکاتی است که سنگ بنای استراتژی نظامی می باشد.»
حماس در قدرت باقی خواهد ماند«بلافاصله پس از ۷ اکتبر، اسرائیل از حمایت عظیم و حمایت کامل دولت ایالات متحده و اکثر دولت های غربی برخوردار شد. سؤال بدیهی این است که چرا از این فضا در ماههای اول کارزار برای اشغال رفح و شکست کامل حماس در جنوب استفاده نشد؟»
«نتانیاهو چیزهای بد زیادی دارد و همچنین مجموعه ای از ویژگی های شخصیتی زشت را دارد. حماقت یکی از ویژگی های آن نیست. در مدیریت و مهندسی افراد نیز بسیار مجرب است. از این جهت، این واقعیت که اسرائیل به حضور زمینی در غزه پایان داد و داوطلبانه تمام اهرم های فشار از اکتبر-دسامبر ۲۰۲۳ را کنار گذاشت، آن هم در زمانی که حماس تا نابودی فاصله زیادی دارد و اسرا هنوز در تونل ها هستند، مشکوک است.»
«جنگ غزه با واکنش ضعیفی به پایان رسید، زیرا نتانیاهو حماس ضعیف شده ای را که هنوز غزه را کنترل می کند، بر هر نهاد دیگری که به رسمیت شناخته شده و از همکاری بین المللی برخوردار است، ترجیح می دهد. این به دلایل شخصی و سیاسی است که تصور آن سخت نیست.»
«کانال ۱۲ هفته گذشته اعلام کرد که یک گزینه بین المللی برای راه حل حاکمیت غزه در حال بررسی است. بر اساس این گزینه شورای امنیت سازمان ملل ممکن است یک نهاد انتقالی بین المللی، در واقع یک کار گروه مبتنی بر ناتو، تعیین کند که برای مدت محدود ۵ سال وارد نوار غزه خواهد شد و طی آن، شالوده واقعی دولت فلسطین ساخته خواهد شد. این نهاد همچنین مسئول بازسازی غزه، ساخت نهادهای دولتی در نوار غزه و آماده سازی برای انتخابات بعد از ۵ سال خواهد بود. اگر این مدل موفق باشد، به کرانه باختری نیز منتقل خواهد شد.»
«به عبارت دیگر، حتی نرم ترین راه حل برای روز بعد از پایان جنگ غزه، یعنی قرار دادن نیروهای ناتو در نوار غزه، فیل بزرگ موجود در اتاق را که نتانیاهو برای پنهان کردن آن در طول سال های ریاستش، بسیار تلاش کرد، به جلوی صحنه می آورد که همان "مسئله فلسطین" است». ( فیل در اتاق، اصطلاحی عبری است که معنای آن چیزی است که همه از آن آگاه هستند اما هیچ کس درباره آن صحبت نمی کند.)
«به هر ترتیب در دنیای پس از حماس، دیگر نمی توان از صحبت درباره آرمان کشور فلسطین و خواسته های آمریکا و جهان در این زمینه اجتناب کرد، چیزی که مستقیماً منجر به انحلال دولت بن گویر- اسموتریچ- نتانیاهو خواهد شد.»
«بنابراین، منطقی که باعث شد اسموتریچ در سال ۲۰۱۵ اعلام کند "حماس یک دارایی است" و نتانیاهو در نشست فراکسیون لیکود در سال ۲۰۱۹ گفت که ما باید از تقویت حماس حمایت کنیم، بعد از ۷ اکتبر به هیچ وجه تغییر نکرده است. برعکس، بلکه فقط قوی تر شده است.»
«از آنجایی که هر آمدن جایگزینی برای حماس به معنای بحث واقعی در مورد آینده این مناطق و احتمال تشکیل کشور فلسطین است، هدف واقعی نتانیاهو از جنگ غزه مشخص میشود ، هدف تضعیف حماس است اما نه حذف آن. حماس، ضعیف اما زنده و حاکم بر غزه، کلید شانس نتانیاهو برای اجازه دادن به ادامه وضعیت موجود، از جمله باقی ماندن وی در قدرت است. در حال حاضر او فقط باید از طریق اطرافیان خود راهی برای سرزنش دیگران به منظور دستیابی به این هدف خود پیدا کند. در این راستا، آخرین توییت گوتلیب، نماینده کنست قابل توجه است. گوتلیب به طور مستقیم مشخص می کند که چه کسی در از بین نبردن حماس مقصر است.»
«او در توییت خود نوشت: "آمریکا اهرم های فشار اسرائیل بر حماس را اخته کرده است. به مدت ۳ ماه از حمله به رفح جلوگیری کرده است! برای گسترش حجم کامیون های کمک رسانی به غزه فشار آورده است. در واقع، آمریکا انتظار داشت که اسرائیل جنگ در غزه را متوقف کند». انتظار می رود توضیحاتی از این دست به مرور زمان از سایر افراد مختلف افزایش یابد".»
«چالش دوم جلب توجه کافی در بخشهای دیگر خواهد بود، تا زمانی که مردم نتوانند درک کنند که چرا حماس در غزه حذف نشده است. در این راستا، از جمله باید انتظار تنش فزاینده در جبهه های شمال و شرق را داشت.»
«حماس حاکم غزه خواهد ماند. منافع حاکم ماندن حماس در غزه برای نتانیاهو خیلی بزرگ است، چیزی که به ارتش اسرائیل اجازه نمی دهد که واقعاً برنده جنگ شود.»